قلم قم دامنه دوّم



دامنه احکام

 

7312

 

احکام شرعی
 
پرسش: اگر وارد مسجدی شدیم و جماعتی برگزار شده بود ایا می توانیم همزمان نمازمان را فرادی بخوانیم؟
 
 
 
فتوای آیت‌الله العظمی سید علی سیستانی:
 
پاسخ: خواندن نماز فُرادا در جایی که نماز جماعت برپا مى شود چنانچه هتک امام جماعت بوده وعدالت وى را زیر سؤال ببرد و او مستحق چنین هتکى نباشد حرام است . ولى نمازش صحیح است. (منبع)

رشته کوه معنوی

 

7311

 

به قلم دامنه: به نام خدا. این متن را در  روز بزرگداشت جلال‌الدین بلخی -مولوی- نوشتم. یک اشارتی است به مثنوی معنوی او. در دفتر ششم مثنوی -از بیت ۲۰۴۴ تا بیت ۲۱۵۲- مولوی از مُریدی حکایت می‌کند که از طالقان راه می‌افتد و به خرقان (در جاده‌ی شاهرود به آزادشهر) می‌رود و در کنار بیشه با شیخ ابوالحسن خرقانی ملاقات می‌کند که خواندن آن خوب و لذیذ است. من دو بیت از سراسر این حکایت انتخاب کرده‌ام که از نشانه‌ها و وصفِ یک عارف واقعی از نگاه مولوی‌ست. عارفی که نه اهل اَدا و اَطوار و بازی و ریاکاری، که اهل آداب و کردار و آیین الهی و مردم‌دوستی و والِه و حیران در عشق خدایی و خداپرستی‌ست.
 
 
فردیِ ما جُفتیِ ما نه از هواست
جانِ ما چون مُهره در دستِ خداست
.
از همه اوهام و تصویراتْ دور
نورِ نورِ نورِ نورِ نورِ نور
 
توضیح:
 
انسان اگر انسان باشد، از کارِ لغو و لاطائلات» اِعراض می‌کند. طائل یعنی: قدرت، فضل، توانایی. لاطائل یعنی بی‌فایده و بی‌هوده. لغو یعنی: پوچ و پوچی و باطل. ازین‌رو، به برداشت شخصی من، مولوی عارفِ حقیقی را کسی می‌داند که وجودش انباشتِ اَنوار باشد و نیز نورانی‌ و تابنده و روشن‌کننده‌ی خلق. و چنین انسانی واصِل و مُتّصف و منتهی است به: نورِ نورِ نورِ نورِ نورِ نور.
 
نکته:
 
چه زمانه‌ی زیبایی بود. یک مرید شیدای دانایی و معنویت از طالقان و از رشته‌کوه البرز پا می‌شود به پایین می‌آید و به خرقان می‌شتابد تا از شیخ خرقانی حرفِ دل بشنود تا رشته‌‌کوه معنوی را بپیماید. چه زمانه‌ای شده حالا، که گاه انسان می‌بیند و می‌شنود، پا بر روی هرچه بوی معنا و معنویت و ماوراء می‌دهد می‌گذارند و رشته‌کوه درون خود را با وَهم و انکار و غرور، ویران می‌کنند و خیال می‌کنند مارمُهره‌ -آن‌هم از نوع مار کبرای هندی- را در جیب‌شان! دارند. بگذرم که خود سخت محتاج تعالیم بزرگانم و دوستدار آموزه‌های درخشان عالمان.

در بقچۀ پیرزن

 

7308

 

رئیس ها: ما مال هستیم نه عقیده!

 

متن نقلی: آیت الله سید جواد علوی بروجردی: خود مرحوم آقای بروجردی آدم تیزی بود. ایشان منبری هم بود. گفته اند در بروجرد که بودم یک ماه رمضان درباره امام زمان (ص) منبر رفتم. حتی یکی از آقایان پرسیده بود شما منبر می رفتید روضه هم می خواندید؟ ایشان فرموده بود بله روضه می خواندم و خوب هم می خواندم. ایشان گاهی اوقات در منبر درس طلبه ها را نصیحت می کرد. یک بار قصه ای را گفته بود. ایشان گفته بود که در بلاد ما سر گردنه ها جلوی قافله ها را می گرفتند و غارتشان می کردند. رئیس این گردنه گیرها فردی بود با اعوان و انصارش قافله ای آمد رد شود جلوی آن را گرفتند. اموال را جمع کردند. اهل قافله هم یک سمت زاری می کردند و ضجه می زدند. گردنه گیرها هرچه اسب و اموال قافله بود را گرفته بودند. آنها هم آنجا نشسته بودند که اموال را تقسیم کنند. تقسیم که می کردند بقچه ای بود. آن را باز کردند. رئیس ها دید روی آن بقچه کاغذی گذاشته اند. کاغذ را برداشت. دید نوشته بسم الله الرحمن الرحیم. گفت داد بزنید ببینید این بقچه متعلق به کیست؟

 

 
پیرزنی آمد و گفت بقچه مال من است. گفت این چیست روی آن نوشته و گذاشته ای؟ پیرزن پاسخ داد: ما شنیده بودیم اگر نام خدا را بنویسیم و روی اثاث مان بگذاریم خدا آن را از دست شما حفظ می کند. اما آن را حفظ نکرد؛ بیخود گفته اند. پاسخ داد نه بی خود نگفته اند. خدا آن را حفظ کرد. بقچه ات را بردار و ببر. آنهایی که آنجا بودند به او اعتراض کردند و گفتند ما جان مان را در خطر می اندازیم که چهارشاهی صنار گیرمان بیاید آن وقت تو اینگونه بذل و بخشش می کنی؟ گفت: ما مالیم. اگر من این بقچه را بردارم عقیده اش به بسم الله الرحمن الرحیم سلب می شود. ما مال هستیم نه عقیده. (منبع)

 


خاطرات دامنه

 

7307

از نوشته هایم در مدرسۀ فکرت

 

به قلم دامنه: به‌ نام خدا. سلام. زنگ انشاء مدیر (قسمت ۸). حالا را نبین که زربال می‌خرند، بلدرچین می‌خورند، کِتف‌وبالِ آماده می‌خرند، چکسن‌پکسن به سیخ می‌کشند، یا ته‌چین می‌کنند و یا آلوخارش. نه. آن زمان -دست‌کم- اَم مَلِه‌سر این‌طیری بود:

 

کدبانوی خانه، حالا یا ننه، یا دِدا، یا گت‌داداش، یا خاله، یا عمه، یا بَوا، یا همسایه، یا دِرازقِبا (=موجود هیولایی ترسناک) و یا گَنّا و آق بَوا، از پیش یک کِرگ، یا تِرکوله، یا تِلا، ، یا غاز، یا سیکا را نشانه می‌کردند و به بچه‌های کوچه و خونه، زار می‌زد اینو بگیرین. یک لشگر! وَچه‌ویله! پشت آن، راه می‌افتادند تا گیرش بندازند. من هم بارها یکی از همان لشگرِ حمله‌ور به کِرگ و چین‌کا بودم!

 

مرغ محلی

 

ماشینی‌کرگ که نبود فوری دَخاسه و دستگیر بَووشِه. نه؛ چنان جیرت! بودند که خسته‌وکوفته می‌شدیم تا یکی را به‌زور و ضرب، تَپ بَزنیم بگیریم. خونه‌ها هم مثل الآنه درودیوار و بارو نداشت، یا پرچین بود یا بی‌در‌وپیکر. و برای دستگیری یک غاز، خصوصاً ترکوله باید صدها متر این حیاط، اون حیاط دنبالش می‌کردیم تا به دام بندازیم. بیشتر هم سرمان به سنگ می‌خورد و در می‌رفت؛ یا می‌رفت زیر کاه و کمِل خَف می‌شد. یا می‌رفت لای پَیلم و گزنه و موره جا می‌خورد. و یا پَر می‌زد می‌رفت روی شاخه‌ی رَفِ لو.

 

 

تازه اگر تِلا و ترکوله‌ای را می‌گرفتیم، کدبانوهای خانه‌ها یا کُشنده نبودند و یا کُشنده نداشتند، مادرها با یک دست مرغ، و با دست دیگر کاردِ کال! راه می‌افتادند کوچه‌ها، یا خونه‌ی همسایه‌ها، چخ‌چخ می‌گرفتند تا یک غیورمردی! پیدا کنند که کِرگِ سر رِه بَروینِه. ماها که وَچه بودیم، می‌شنیدیم که برخی‌ها می‌گفتند مِن بلد نیمه بَکاشِم. جالب‌تر این‌که برخی می‌گفتند اِما دل نِدارمیه حِوون رِه بَکاشیم.

 

چه زمانه‌ای بود؛ کِکّالی؛ موره‌جار، تیل‌بازی، گزنه‌رُش‌کردن، چِش‌بَکّا، کیجا و ریکا، عشق و صمیمیت، پاکیزگی و دل‌صافی، همه و همه از اعماق فرهنگ زلال روستا. خا؛ اِسا شِما بِنالید همکلاسی های فکرت.

 

امروز (دوشنبه 15 مهر 1398) در تقویم، روز روستا و عشایر بود؛ به عنوان یک روستازاده -که بُنیه و خون، و همه‌ی وجود و خاطرات و عشقم از آن است- با این نوشته، یادی از  دِه و دِه‌نشینی‌ام کردم.

 

به همه‌ی کسانی که برای روستای‌مان داراب‌کلا و یا به روستای‌شان در هر کجا، از قدیم تا اکنون زحمت و خدمت و همت، در دفتر اعمال خود انباشته‌ و پنبه‌های رشد و آبادانی و پیشرفت را رشته‌اند، و زمینه را برای توسعه‌ -که توسعه امری مافوق رشد و پیشرفت است- فراهم کرده‌اند، درود می‌فرستم. تنِ سالم و روح معناپذیر را برای شیفتگان خدمت به روستا، آرزومندم. و برای درگذشتگان تحول‌آفرین داراب‌کلا ازجمله روان‌شاد یوسف، غفران و شادکامی در فردوس برین طلب می‌نمایم.

 

مدرسۀ فکرت

15 مهر 1398

ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)

 

نظر جعفر آهنگر:

 

سلام آقاابراهیم. انشاءات ،مثل همیشه جالب بود و خواندنی. خصوصا با فلَش بک ما را بردی به دوران بچگی و خاطراتی که یادآوری آن همواره برای همه شیرین می باشد. چرا که بدون شیله وپیله بود. و تشکر میکنم از قدردانی جنابعالی که از خادمین روستا داشته اید. ضمن اینکه یادی از عمویوسف رفیق سفرکرده ما نموده اید که برای رشد و تعالی محل ما زحمات زیادی را متحمل شده اتد. یادش گرامی و تامش همواره جاویدان. درود رفیق.

 

 

نظر حمید عباسیان:

 

درود ابراهیم. تحریر یادهای گذشته ، چه زیبا و دلنشین است. هم زیبا نوشتی و هم دلنشین ، که یاد و خاطره ها را در ذهنمان زنده کردی ،  یاد بازیها بخیر ، چِش بَکا ، هِشتل ، گرگ بازی ، چِقن لَلِه ، الماس دلماس ، گاها آنقدر آغوز تَلپاس تِریک میکردیم ، که دستمان سِیوقیل میشد ، بگذرم، راستی یاد یوسف هم بخیر خیلی دوره بچگی خاطره داشتیم و زحماتی که در بزرگسالی برای محل کشید ، روحش شاد و یادش گرامی.


دامنه کتاب

 

7306

 

حجةالاسلام محمدرضا

به قلم حجت الاسلام محمدرضا : کتاب "با قرآن خوشبخت شوید". خوشبختی و سعادتمندی و عاقبت به خیری، آرزوی همیشگی بشر بوده و خواهد بود. شاید در ضمیر پنهان انسانها، آرزویی مبارک تر از آن وجود نداشته باشد، زیرا فرجام عمل با ظاهر آن بسیار متفاوت است. اما براستی یک انسان چگونه خوشبخت می شود؟ در سایه چه افکار و تعالیمی خوشبختی میسر می گردد؟ خوشبختی واقعی کدام است و آیا با احساس خوشبختی همسان است؟ کتاب با قرآن خوشبخت شوید در سال 1397 به قلم سیدمهدی هاشمی چاپ شد که با طرح موضوعات مختلف، سعی دارد راه خوشبختی انسان را از این مسیر جستجو نماید.

 

کتاب "با قرآن خوشبخت شوید"

بازنشر دامنه

 

کتاب با قرآن خوشبخت شوید در یک مقدمه و شانزده فصل و توضیح یکصد و چهارده موضوع تدوین شده است. ویژگی این کتاب تبیین یکصد و چهارده موضوع متنوع در قالب آیه، حدیث و شعر، همراه با شرح کوتاه است. البته قلم روان و شیوای آن را هم نباید از نظر دور داشت و درست به خاطر همین شیوایی و روانی است که مورد استقبال خانواده ها هم قرار گرفته است.

 

مهارت خودشناسی، مهارت الگوپذیری، مهارت خودسازی، مهارت خودکنترلی، مهارت آرامش، رضامندی و شادکامی، مهارت همدلی و برادری، مهارت روابط موثر اجتماعی، مهارت دوستی و هم نشینی، مهارت همسرداری، مهارت فرزندپروری، مهارت رفتار مناسب اقتصادی، از جمله فصول این کتاب است. مطالعه این کتاب خوب را به دوستان عزیز و خانواده های محترم توصیه می کنیم.


دامنه چهره ها

 

7304

 

تندیس مرحوم حاج حسین ملک، واقف و بنیانگذار کتابخانه و موزه‌ی ملی ملک. عکاس: رضا ادبی فیروزجایی.  ۱۴ مهر ۱۳۹۸. نشر از دامنه.

تندیس مرحوم حاج حسین ملک، واقف و بنیانگذار کتابخانه و موزه‌ی ملی ملک. تهران. میدان مشق. حوالی ایستگاه متروی میدان امام خمینی عکاس: رضا ادبی فیروزجایی. ۱۴ مهر ۱۳۹۸. نشر از دامنه.

زندگینامه‌ی‌ملک

 

حاج حسین ملک، واقف و بنیانگذار کتابخانه و موزه ملی ملک در ۱۱ ربیع الاول سال ۱۲۸۸ ه.ق (۱۲۵۰خورشیدی) در تهران متولد شد.  خانواده اش اصالتا تبریزی و مجتهد زاده بودند. کتابخانه ای که ملک از حدود سال ۱۲۷۸ خورشیدی فراهم آورد، ابتدا در مشهد بود و سپس به خانه پدری او در بازار بین الحرمین تهران منتقل شد تا در اختیار اهل فضل و دانش قرار گیرد. آن گاه در سال ۱۳۱۶ به شرحی که در بخش وقف نامه خواهد آمد، تقدیم آستان امام رضا (ع) شد. حسین ملک همچنین املاک و مستغلات زیادی را در تهران و خراسان وقف امور خیریه و عام المنفعه کرده و بدین ترتیب در جایگاه بزرگ ترین واقف تاریخ معاصر ایران نشسته است. این واقف بزرگ و دوستدار فرهنگ در چهارم مردادماه سال ۱۳۵۱ خورشیدی در ۱۰۱ سالگی چشم از جهان فروبست و در حرم امام رضا -علیه السلام- به خاک سپرده شد.»


دامنه انقلاب

 ۷۳۰۳

توضیح کوتاه دامنه بر یک تصمیم: دیوان عدالت اداری طی حکمی مصوبه هیئت وزیران مبنی بر تعیین مکان‌های تجمع گروه‌های مختلف در تهران و شهرستان‌ها» را مغایر قوانین دانست و ابطال کرد. محل‌های مناسب برای تجمع‌های گروه‌های مختلف مردمی در تهران این مکان‌ها بود:
 
وزرشگاه‌های دستجردی، تختی، معتمدی، آزادی و شهید شیرودی (با هماهنگی وزارت ورزش و جوانان)، بوستان های گفتگو، طالقانی، ولایت، پردیسان، هنرمندان و شهر، و ضلع شمالی مجلس شورای اسلامی. در سایر شهرها نیز شوراهای تامین برای شهرهای با جمعیت کمتر از یک میلیون نفر، یک محل و با جمعیت بیش از آن، دو محل را باید معین می کرد.
 
 
اما سه نفر از شهروندان به نام‌های مصطفی خیری زاده»، محمد طاهر صفرزاده عربی» و محمدحمید شهریور» از این مصوبه به دیوان عدالت اداری شکایت کردند و این مصوبه دولت را بر خلاف اصل 27 قانون اساسی دانستند. که هیئت عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ 26 شهریور 1398 با حضور رئیس، معاونین، رؤسا، مستشاران و دادرسان شعب دیوان عدالت اداری تشکیل شد و پس از بحث و بررسی با اکثریت آراء آن را ابطال کردند. (منبع)

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ چاپ تدبیر متخصص در زمینه چاپ سابلیمیشن دبستان هاتف شهرکیان فروشگاه اینترنتی اف بی ای موبایل دیتا عضو هیات علمی دانشگاه و مدیر عامل شرکت کارافرینان برق اریاراد ssb فوتبال وبلاگ پژمان حاتمی یاران ولایت نَص